آیا اکران فیلم‌های توقیف‌شده به رونق سینماها می‌انجامد؟

انتظار برای یک تغییر نگرش اساسی/توقیف فیلم‌ ها و ضربه به اقتصاد سینما

اگر چه وضعیت نامساعد اقتصادی و اجتماعی امروز به گونه‌ای است که تمایل برای رفتن به سینما را به امر تقریباً محالی تبدیل کرده اما این تغییر موضع روشن و واضح می‌تواند آغازگر تحولی در سینما باشد تا مردم باز اندکی به دولتمردان و سیاست‌هایشان اعتماد کنند.

انتظار برای یک تغییر نگرش اساسی/توقیف فیلم‌ ها و ضربه به اقتصاد سینما

این روزها خبر فروش 21 میلیاردی فیلم «برادران لیلا» در فرانسه و امارات منتشر شده است. این فیلم که در جشنواره کن حضور داشت و مورد توجه قرار گرفت توسط یک کمپانی خارجی پخش شده و درآمد بسیاری را برای سازندگان فیلم به ارمغان آورده است. درآمدی که می‌توانست با کمی درایتِ مدیران سینمایی در وزارت ارشاد به صورت مستقیم‌ به سینمای ایران کمک کند.

ماجراها و حواشی که نهادهای دولتی برای این فیلم در جشنواره کن به وجود آوردند و منجر به توقیف آن در ایران شد، نه تنها به سینمای ایران کمک نکرد، بلکه خساراتی را در وجه اقتصادی و اعتباری برای سینمای ما به وجود آورد.

بعد از این بود که قانون سفت و سختی مبنی بر دریافت مجوز برای اکران فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های خارج از کشور نیز به تصویب رسید و از سوی سازمان سینمایی ابلاغ شد.

این وجه‌ کنترل‌گر از سوی سازمان سینمایی و وزارت ارشاد البته اتفاق تازه‌ای نبود. اساساً سیستم‌های مدیریتی در ایران بیشتر از هر چیز دیگری معطوف به نظارت دخالت‌جویانه هستند و سیاست‌های کلی آنها بیشتر از این که به سیال‌شدن این فضا و رونق آن کمک کند، نقش عمده‌ای در ایجاد مانع داشته است.

برخورد مناسب با این اثر می‌توانست به گونه‌ای باشد که خود متولیان سازمان سینمایی در ایران شبکه‌ای را برای توزیع هرچه بهتر این آثار در سطح بین‌المللی رقم می‌زدند و قبل از این پخش خارجی به صورت ویژه اثر فیلمساز ایرانی را با افتخار در کشور خودش اکران می‌کردند. این مدیران تحت تاثیر بسیاری از جریان‌ها در بیرون از فضای فرهنگ و هنر نه تنها به ساخته‌شدن و نمایش این آثار در سطح یک سینمای جهان و جشنواره‌ای مثل کن اعتنایی نمی‌کنند که اساساً بعد از موفقیت این آثار، آن را در مجرای یک بازی سیاسی میان خود و غرب تبدیل می‌کنند. بازی که خود به خود سرمایه‌های این کشور را به سمت و سویی که اتفاقاً خود این مدیران نمی‌خواهند سوق می‌دهد.

این نگاه حاصل مدیریت دستوری است. در واقع حاصل مدیریتی است که گمان می‌کند همه‌چیز با دستور حل می‌شود و در سطح بین‌الملل هم توقع آن را دارد که با دستور فیلمی که مورد تایید حاکمیت است مورد تحسین قرار بگیرد. برای همین فیلم فیلمسازان مستقل که از قضا مجوز آثارشان را از همین وزارتخانه گرفتند چندان محل توجه نیست.

در واقع آنها می‌خواهند جهان سینمایی را مورد پذیرش قرار بدهد که منویات حاکمیت را نشان می‌دهد و این اتفاق در واقعیت هیچ‌گاه و در هیچ کشوری رخ نداده است. سینمای دستوری توجه چندانی به مطالعه درباره ذائقه مخاطب هدف، بازار هدف و شکل توزیع و فروش اثر ندارد و در گمان خود اینگونه با موضوع برخورد می‌کند که فیلم مورد نظر او باید مورد پذیرش همگان قرار بگیرد اما اصول دموکراتیک که حق انتخاب را به مخاطب می‌دهد و بحث رقابت را پیش می‌آورد نشان داده که چنین برخوردی با هنر و سینما در هیچ جای جهان جوابگو نیست.

این همه گفته شد اما سوال اینجا است که با توجه به شرایط بهم ریخته سینمای ایران، رفع توقیف و اکران فیلم‌های به ظاهر مورددار می‌تواند کمکی به سینمای ایران بکند؟

شاید رفع توقیف بسیاری از فیلم‌هایی که وزارت ارشاد آنها غیرقابل نمایش می‌دانسته دلیلی باشد برای آن‌که چرخشی عظیم در مدیریت کلان سینمای ایران رقم بخورد. اگر چه وضعیت نامساعد اقتصادی و اجتماعی امروز به گونه‌ای است که تمایل برای رفتن به سینما را به امر تقریباً محالی تبدیل کرده اما این تغییر موضع روشن و واضح می‌تواند آغازگر تحولی در سینما باشد تا مردم باز اندکی به دولتمردان و سیاست‌هایشان اعتماد کنند.

 

وبگردی

ارسال نظر

 

نظرسنجی

با تخصیص سهمیه بنزین به همه شهروندان بجای تخصیص به هر خودرو موافقید؟

.

اخبار سلامت

سینما در سینما