پتانسیل غنیسازی ایران؛ پلی برای تقویت منافع ملی آمریکا
اقتصاد100- مذاکرات هستهای ایران و آمریکا با پیشرفتهای قابلتوجهی همراه بود، اما ادعای واشنگتن مبنی بر عدم حق غنیسازی ایران و مخالفت ۲۰۰ عضو کنگره با حفظ توان غنیسازی، روند دیپلماسی را با چالشهای جدی مواجه کرده است.

از آغاز بحران هستهای ایران در سال ۲۰۰۳، تهران یک خط قرمز روشن تعیین کرده است: «حق صلحآمیز غنیسازی اورانیوم تحت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) غیرقابل مذاکره است.» در کتابم با عنوان «بحران هستهای ایران» که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد، این واقعیت را عمومی کردم تا واشنگتن درک کند هیچ توافقی که حقوق غنیسازی ایران را نادیده بگیرد، از نظر سیاسی یا قانونی در ایران قابلاجرا نیست. در نهایت، دولت اوباما با درک این واقعیت و ترجیح دادن دیپلماسی به جنگ، به توافق تاریخی ۲۰۱۵ (برجام) رسید - جامعترین توافق عدم اشاعه که تاکنون امضا شده است. مذاکرات کنونی هستهای میان ایران و آمریکا شکست خواهد خورد اگر واشنگتن حقوق ایران برای غنیسازی تحت معاهده انپیتی را نپذیرد. در واقع، و شاید بهطور متناقض، به پنج دلیل زیر غنیسازی اورانیوم ایران برای مقاصد صلحآمیز، نهتنها تهدیدی برای منافع آمریکا نیست - بلکه میتواند فرصتی باشد.
بالانس قدرت در خاورمیانه
اکنون یک اجماع دوحزبی گسترده در واشنگتن وجود دارد که ایالات متحده باید رویکرد راهبردی خود را از درگیریهای منطقهای به سمت مقابله با قدرتهای بزرگ، بهویژه چین، تغییر دهد. برای انجام موثر این کار، باید یک نظم جدید در خاورمیانه بر پایه «توازن قدرت» شکل بگیرد، نه «هژمونی.»
هر تلاشی برای اعطای سلطه منطقهای به هر قدرتی در منطقه اعم از اسرائیل، عربستان، ترکیه، مصر یا ایران، فقط بیثباتی چند دهه اخیر را تداوم میبخشد. راهبرد خاورمیانهای کاخ سفید باید بر «بالانس قدرت در منطقه» استوار باشد، نه مهار یک جانبه. استاندارد دوگانه واشنگتن - تحمل و حتی حمایت از زرادخانه هستهای اسرائیل در حالی که حقوق ایران در چارچوب NPT را انکار میکند - در عمل به برتری راهبردی اسرائیل در منطقه کمک میکند. یکچهارم از ۴۰۰ جنگ آمریکا، در خاورمیانه و آفریقا بودهاند. همچنین، در آمریکا اجماع فزایندهای شکل گرفته که مداخلات نظامی ایالات متحده در خاورمیانه با شکست مواجه شدهاند. این مداخلات تریلیونها دلار هزینه، دهها هزار کشته، میلیونها آواره و گسترش تروریسم و بیثباتی را به دنبال داشتهاند. رویارویی نظامی با ایران بسیار پرهزینهتر و بیثباتکنندهتر از عراق، افغانستان یا یمن خواهد بود. حقوق غنیسازی ممکن است بحثبرانگیز باشد، اما جنگ فاجعهبار است.
موازنه هستهای
کنت والتز، پدر مکتب نئورئالیسم در روابط بینالملل، در مقالهای در سال ۲۰۱۲ در مجله «فارن افرز» استدلال کرد که ایرانِ مجهز به سلاح هستهای میتواند موجب ثبات راهبردی در خاورمیانه شود، از طریق مهار انحصار هستهای اسرائیل. از دید او، بازدارندگی متقابل خطر جنگ را کاهش میدهد. درحالیکه من با اشاعه سلاحهای هستهای مخالفم، اما معتقدم که انحصار هستهای اسرائیل نه راهحل است و نه پایدار. دیر یا زود دیگر قدرتهای منطقه نیز بهدنبال ظرفیتهای هستهای خواهند رفت. تنها راهحل پایدار، اجرای قطعنامههای موجود سازمان ملل برای ایجاد منطقهای عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه است. برنامه غنیسازی ایران - و تلاش عربستان برای توسعه آن - فرصتی منحصربهفرد برای ایالات متحده ایجاد میکند: حمایت از ایجاد کنسرسیومی منطقهای برای انرژی هستهای در خلیج فارس و حتی کل خاورمیانه تحت نظارت بینالمللی. این اقدام خطر توسعه سلاحهای هستهای را از میان برمیدارد، در حالی که حقوق کشورهای منطقه در قالب معاهده انپیتی را نیز حفظ میکند. البته، چنین موفقیتی تنها در صورتی پایدار خواهد بود که اسرائیل، مانند همه کشورهای دیگر منطقه، به این معاهده بپیوندد و از سلاحهای هستهای خود دست بردارد.
حمایت از انپیتی و نظم جهانی
نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم، که حول رهبری ایالات متحده شکل گرفت، بر دو هدف اصلی معاهده NPT بنا شده: خلع سلاح هستهای و عدم اشاعه. آینده هستهای خاورمیانه تنها میتواند تحت چارچوب معاهده انپیتی اداره شود نه هیچ چیز دیگر. استاندارد دوگانه طولانیمدت ایالات متحده - تحمل زرادخانه هستهای اسرائیل و در عین حال انکار حق ایران برای غنیسازی صلحآمیز - هنجارهای جهانی را تضعیف کرده و باعث بیثباتی منطقه شده است. استانداردهای دوگانه و تناقض با قوانین بینالمللی در نهایت اعتبار و منافع راهبردی بلندمدت ایالات متحده را به خطر میاندازد.
منافع اقتصادی
رئیسجمهور ترامپ اخیرا بهخاطر تضمین قراردادهایی به ارزش تریلیونها دلار با عربستان، امارات و قطر، به خود بالید. او گفت: «ما در چهار روز ۵.۱تریلیون دلار از خاورمیانه درآمد داشتیم.» اما چنین توافقاتی نیاز به ثبات بلندمدت منطقه دارند. جنگ با ایران همه پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه را در تیررس موشکها و پهپادهای ایرانی قرار خواهد داد. هزینه از دست رفتن قراردادها و تشدید نظامی، هر دستاورد اقتصادی را خنثی میکند و بار سنگینی را برای مالیاتدهندگان آمریکایی برای دههها به همراه خواهد داشت.
عبرت از اشتباهات گذشته
پنهان نیست که مواضع کنونی آمریکا در مذاکرات هستهای در مورد نفی حق غنیسازی اورانیوم توسط ایران، بهشدت تحتتاثیر منافع و سیاستهای اسرائیل است، نه منافع آمریکا. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، سالها برای جنگ آمریکا علیه ایران لابی کرده و اکنون خواهان برچیده شدن کامل برنامه هستهای ایران است، درحالیکه میداند این خواسته برای تهران غیرقابلمذاکره است. حتی گزارشهایی وجود دارد که اسرائیل قصد دارد همزمان با مذاکرات ترامپ، به تاسیسات هستهای ایران حمله کند. سیاست خاورمیانهای آمریکا سالها با ترجیحات اسرائیل همسو بوده، اما این حمایت بیقیدوشرط نتیجه معکوس داده است. امروز بیش از دوسوم مردم آمریکا - ۶۹درصد - خواهان توافقی مسالمتآمیز با ایران هستند که در آن نه اسرائیل و نه ایران سلاح هستهای نداشته باشند. بیش از ۶۰درصد آمریکاییها معتقدند که اسرائیل نقش منفی در حل چالشهای کلیدی خاورمیانه دارد.
ایالات متحده نمیتواند اشتباهات گذشته را تکرار کند. بهجای مخالفت با حقوق مشروع غنیسازی ایران، واشنگتن باید از آن بهعنوان یک فرصت، بهرهبرداری کند. این مساله به معنای تسلیم شدن آمریکا نیست، بلکه درباره واقعگرایی، قانون و منافع بلندمدت آمریکاست. تنها راه پایدار، رویکردی متوازن و مبتنی بر قانون است که ریشه در معاهده NPT و دیپلماسی منطقهای دارد. افزون بر این، از طریق توافقی عادلانه و آبرومندانه برای هر دو طرف، واشنگتن میتواند مسیر عادیسازی روابط دیپلماتیک با ایران را بر پایه احترام متقابل و عدم مداخله -آنگونه که در منشور سازمان ملل آمده- هموار کند.
* مذاکره کننده اسبق هستهای
منبع: رسپانسیبل استیت کرفت