پایان بگیر و ببندهای اقتصادی؛ چگونه با جلب اعتماد، مردم را همراه کنیم؟

اقتصاد100- بررسی تأثیر بگیر و ببندهای اقتصادی دو دهه گذشته بر سرمایه‌گذاران؛ آیا وقت استفاده بهینه از ظرفیت‌های مردم و پایان رکود اقتصادی فرا نرسیده است؟

پایان بگیر و ببندهای اقتصادی؛ چگونه با جلب اعتماد، مردم را همراه کنیم؟

عباس عبدی، فیاض زاهد و محمد مهاجری در روزنامه اعتماد تأکید کردند که هرچند برخی افرادی که در دو دهه گذشته قربانی شدند، خود دست‌پرورده شرایط بودند، اما این نوع بگیر و ببندها نه‌تنها به حل مشکلات منجر نشده، بلکه باعث دلسردی سرمایه‌گذاران شایسته و در نتیجه رکود اقتصادی در کشور شده است.

تأثیر درآمدهای نفتی و حذف نیاز به سرمایه‌های خصوصی

پس از اوج‌گیری درآمدهای نفتی در اوایل دهه ۸۰، نیازی به سرمایه‌گذاران خصوصی احساس نمی‌شد و این روند به‌ویژه در دولت اول اصولگرایان تشدید شد. اما با سخت‌تر شدن شرایط اقتصادی از ابتدای دهه ۹۰ و با افزایش تحریم‌ها، جای خالی سرمایه‌های خصوصی بیش از پیش احساس شد. در چنین وضعیتی، بدون ایجاد امنیت برای سرمایه‌گذاری نمی‌توان گامی مثبت برداشت.

مطالعات نشان داده است که برای دست‌یابی به رشد ۵/۸ درصدی در تولید، نیاز به رشدی ۲۰ درصدی در سرمایه‌گذاری داریم. متأسفانه بازدهی سرمایه در ایران بسیار پایین‌تر از استانداردهای جهانی است و این موضوع بر شدت نیاز به سرمایه می‌افزاید. در برنامه هفتم توسعه نیز رشد هشت‌درصدی سالانه هدف‌گذاری شده که نیازمند سرمایه‌گذاری‌های کلان است.

فرصتی برای بازنگری در سیاست‌های اقتصادی

به همین دلیل، سرمایه‌گذاری برای تولید به عنوان شعار سال تعیین شده است و این امر شامل بهره‌گیری از سرمایه‌گذاران پیشین—even آنان که در زندان بوده و محکوم شده‌اند—نیز می‌شود. اما دستیابی به این هدف مستلزم فراهم آوردن تمهیدات مناسب است.

سه محور اصلی برای تغییر

این تغییرات باید در سه زمینه اقتصادی، سیاسی و افکار عمومی عملی شود. در حوزه اقتصادی، شفافیت شرط لازم است. اقتصاد رانتی که بر پایه پنهان‌کاری و تصمیم‌گیری‌های پشت‌پرده بنا شده، همچنان چالش‌زا باقی می‌ماند. در این بین، بهترین راه حل، ایجاد فضای رقابتی میان سرمایه‌گذاران است.

دسترسی تعداد محدودی از افراد به رانت اطلاعاتی یا سایر مزایا نه‌تنها رقابت سالم را مختل می‌کند، بلکه ممکن است انگیزه سایر سرمایه‌گذاران را از بین ببرد یا آنان را به خارج از کشور بکشاند. حتی عملکرد بنگاه‌های بزرگ اقتصادی وابسته به نظام نیز که از منابع عظیمی بهره‌مندند، باید شفاف‌تر شود تا فضای بازار رقابتی‌تر شود. این بنگاه‌ها می‌توانند با ورود به بورس و عرضه منابع خود، زمینه را برای فعالیت مؤثر بخش خصوصی فراهم کنند.

نقش سیاست در تغییر نگرش‌ها

در زمینه سیاسی، طی سالیان گذشته شاهد محکومیت سرمایه‌داران و سرمایه‌گذاری از سوی برخی جریان‌ها بوده‌ایم. چه عدالت‌طلبان و چه حتی تکنوکرات‌ها، هرکدام به نوعی رویکرد منفی نسبت به سرمایه‌گذاران داشته‌اند. این نگاه باید تغییر کند زیرا راهی جز بهره‌گیری از توان سرمایه‌گذاران برای عبور از بحران‌های اقتصادی پیش رو وجود ندارد.

سود و زیان سیاست‌های پیشین

بهتر است نگاه کنیم که سیاست‌های گذشته چه نتیجه‌ای به همراه داشته‌اند. آیا جز کاهش تولید ناخالص داخلی، افزایش بیکاری و توقف پروژه‌های مهم چیزی حاصل شده است؟ در شرایطی که دولت با محدودیت‌های مالی و بوروکراسی روبه‌روست، آیا راهی جز استفاده از سرمایه‌های جدید وجود دارد؟

تجربیات سایر کشورها پس از جنگ جهانی دوم نشان داده که عقلانیت در حکمرانی و جذب سرمایه‌گذاری، موتور محرک رشد اقتصادی بوده است. ما نیز باید از این تجربیات استفاده کنیم.

افکار عمومی: کلیدی برای پذیرش تغییرات

متأسفانه تغییر باورهایی که طول سالیان در افکار عمومی شکل گرفته، چالش‌برانگیز است. جامعه‌ای که سال‌ها با دیدگاه عدالت‌خواهانه به سرمایه نگاه کرده، با اصلاحات و تغییرات اقتصادی دچار نگرانی خواهد شد. اما باید مردم توجیه شوند که این تغییرات در جهت منافع ملی است و به بهبود شرایط زندگی آن‌ها کمک خواهد کرد.

نهایتاً، پذیرش سرمایه‌گذاران جدید تنها با توجیه سیاسی و فرهنگی ممکن نمی‌شود. بهبود شاخص‌های اقتصادی از مسیر سرمایه‌گذاری جدید، موفقیت در این مسیر را تضمین خواهد کرد. نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر سرمایه اجتماعی خود که شامل مردم، افراد متدین و انقلابی است، می‌تواند این تغییرات را با مزیت‌سازی به بهترین شکل ممکن اجرا کند.

 

23302

وبگردی
    ارسال نظر