آشنایی با فروپاشی عصبی؛ اختلالی که احتمالا همه آن را تجربه کردهاند
فروپاشی عصبی یک اختلال پزشکی نیست اما یک نوع بحران روانشناسی محسوب میشود. فردی که دچار فروپاشی عصبی شده به طور کلی استرس، اضطراب و حتی افسردگی مفرطی را تجربه خواهد کرد. در هر صورت، بیمار قادر نخواهد بود که زندگی روزمرهی خود را به راحتی دنبال کند. در این مطلب دربارهی ماهیت فروپاشی عصبی و جوانب مختلفش نظیر علل پیدایش این بیماری و همچنین نحوهی درمانش صحبت خواهد شد.

به گزارش گروه دانش و فناوری اقتصاد ۱۰۰ و به نقل از دیجی کالا مگ،فروپاشی عصبی، عبارت مبهمی از لحاظ معنایی است که بهوفور در ملا عام یا رسانهها مطرح میگردد. از طرفی دیگر، این ترکیب با وجود اینکه یک اصطلاح پزشکی نیست، به مرور زمان رنگ و بوی معنایی منفی پیدا کرده است.
فروپاشی عصبی چیزی نیست که بتوان به یک بیماری فیزیکی و پزشکی نسبت داد. این تجربهی عجیب، بیشتر زمانی اتفاق میافتد که شما تحت استرس فیزیکی و احساسی زیادی قرار گرفته باشید و به راحتی نتوانید خودتان را با شرایط وقف دهید. به تبع، عملکرد روزمرهی انسان در انجام فعالیتهایش مختل خواهد شد. به زبانی سادهتر، فرد احساس میکند که از لحاظ فیزیکی، ذهنی و احساسی متحمل استرسهای فراوانی شده است.
به وجود آمدن یک بحران ذهنی، واکنشهای شما پیرامون استرس امکان دارد شبیه به اختلالها و بیماریهای پزشکی دیگری باشد. با این حال، از بیشترین اختلالهایی که در تعامل با فروپاشی عصبی هستند میتوان به افسردگی و اضطراب اشاره کرد. از طرفی دیگر، اختلالی تحت عنوان اختلال سازگاری (Adjustment disorder) هم در ارتباط با فروپاشی ذهنی است. این عارضه معمولا توسط یک واکنش نسبت به رویدادی استرسزا یا ناگوار بروز پیدا میکند.
در صورت تجربهی فروپاشی ذهنی فرد احساس میکند که قدرت کنترلش را در حال از دست دادن است. برخی رویدادها یا تغییرات در زندگی میتواند دلایلی برای القای استرس در ابعاد زیاد به فرد تلقی شوند. تصور کنید که با یک تغییر شغل یا حتی از دست دادن یک شغل خوب، فرد میتواند تمامی عواطف منفی مثل ترس، اضطراب، نگرانی، عصبانیت و افسردگی را به یکباره تجربه کند. شما ممکن است خودتان را درمانده دیده و حتی در برخی از موارد احتمال دارد تا افراد احساس خفگی یا تنگی نفس پیدا کنند. عواملی که موجب میشود تا یک واکنش شدیدی را نسبت به استرس پیدا کنیم شامل موارد زیر است:
- سابقهی شخصی یا خانوادگی از ناهنجاریهای اضطراب
- مبتلا بودن به یک بیماری یا حاد شدن اختلال پزشکی که میتواند روی توانایی انسان در انجام اموراتش تاثیر بگذارد.
- مبتلا بودن به یک اختلال روانشناختی که با اتفاقهای در دست اقدام وخیمتر میشود.
فرو پاشی عصبی را باید جدی گرفت؛ چراکه امکان دارد تا فعالیتهای روتین یک فرد به درستی انجام نشود. از طرفی این نکته را باید جدی گرفت که هر انسانی به شیوهی خودش با استرس و اضطرابهای زندگیاش مواجه میشود. برخی از انسانها میتوانند نسبت به سایرین راحتتر با موقعیتهای استرسزا کنار بیایند. هر چند، زمانی که شما این قدرت را نداشته باشید تا وظایف هر روز خود را انجام دهید، علنا زنگ خطر به صدا در آمده و باید از کارشناسان یا روانشناسان خبره برای کمک استفاده کرد. به این منظور معمولا مراکزی در حال کار هستند که افراد مختلف میتوانند با تماس گرفتن یک شمارهی گویا، به صورت ناشناس با یک کارشناس به صورت تلفنی صحبت کنند. گفتار درمانی، یکی از راحتترین راه حلها برای کمک به این دسته از افراد دانسته میشود.
- نرفتن به سر کار برای چند روز یا به بهانهی بیماری به سر کار نرفتن
- از دست دادن موقعیتها یا رویدادهای اجتماعی که روی تقویم علامتگذاری شده
- تمایل به داشتن یک سبک زندگی ضعیف همانند خوردن غذای ناسالم، خواب ناکافی یا عدم توانایی برای خوابیدن، بهداشت ضعیف و ورزش نکردن
- از دست دادن انگیزه برای انجام فعالیتها، سرگرمیهای متعدد و هر چیزی که روزی میتوانست شما را سر حال کند
- عدم تمایل به خروج از منزل یا بودن در کنار دیگران
برخی از استرسها را نمیتوان علت دقیقی برایشان یافت؛ چراکه باید علتی چند وجهی را برایشان متصور شد. با این حال، برخی دلایل استرسهای مشخصی که میتوانند به یک موقعیت حاد و بغرنج ختم شوند شامل موارد زیر است:
- تراژدی و اتفاقات غمانگیز بسیار بدی که برای شخص میافتد؛ نظیر مرگ عزیزان، طلاق، از دست دادن منزل سکونی یا سایر اتفاقات مرتبط با مالی و اقتصادی
- مشکلات خانوادگی یا درگیریهای شخصی که در روابط عاشقانه رخ میدهد
- اضطراب و استرسهای ناشی از کار یا سایر اختلالهای مرتبط با کار، مدرسه یا دانشگاه
- بیماری و اختلالهای پزشکی مزمن یا وخیم شدن یک بیماری پزشکی
- کمبود خواب و/یا ناتوانی در حفظ تمدد اعصاب و ریلکس کردن
با تمام این تفاسیر، هر فرد از لحاظ ذهنی و شخصیتی، منحصر به فرد بوده و به همین دلیل نمیتوان حد و حدود مشخصی را برای دلایل تعیین کرد؛ چه بسا در بسیاری از موارد، ترکیبی از دلایل اشاره شده موجب فروپاشی عصبی میگردد.
کارشناس یا روانشناس مربوطه چند سوال کلی از فرد میپرسد. با در نظرگرفتن پاسخ به این دسته از سوالات میتوان نتیجه گرفت که آیا بیمار دچار فروپاشی عصبی شده یا خیر:
- پرسش دربارهی تاریخچهی پزشکی فرد یا خانوادهاش
- مروری بر مداخلات پزشکی حال حاضر
- پرسش دربارهی سایر مصرفهای فرد نظیر مکملهای دارویی، ویتامین و محصولات گیاهی
- پرسش دربارهی مصرف داروهای شیمیایی یا استعمال مشروبات الکلی
- انجام یک تست جسمانی و سایر تست های ضروری به منظور پی بردن به بیماریهای دیگر جسمانی که با وخیم شدن باعث بروز فروپاشی عصبی شده است
- صحبت دربارهی نشانههای روحی و این مسئل که چه اتفاقاتی اخیرا در زندگی فرد رخ داده
کارشناس مورد نظر ممکن است که در صورت وخیم بودن وضعیت روحی بیمار، او را به یک روانشناس یا روانپزشک ارجاع دهد تا به صورت تخصصی و ویژه، مشکلات مربوط به عواطف و رفتار فرد شناسایی شده و سپس برای حل این مشکلات روحی قدمهای اساسی و مهمی برداشته شود.
درمان اصلی استرسهای رفتاری و فروپاشی عصبی، گفتار درمانی است. یک فرم رایج در رواندرمانی، رفتار درمانی شناختی (Cognitive behavior therapy) است که به اختصار CBT نامیده میشود. هدف CBT در مدیریت استرسهای حاد و اضطراب با روش تغییر دادن نحوهی تفکر، احساس و رفتار دانسته میشود. در جریان پروسهی CBT شما میتوانید:
- دربارهی نشانهها و توصیف احساساتتان بحث میشود.
- اکتشاف در استرسهای شما به صورت عمیقتر برای کسب بینش بهتر برای نحوهی رویارویی با این استرسها.
- یادگیری دربارهی نحوهی شناسایی، ارزیابی مجدد و تغییر تفکرات و رفتارها.
- بهرهبرداری از مهارتهای حل مسئله به منظور آموزش برای نحوهی سازگاری با مشکلات پیش رو.
- یادگیری دربارهی نحوهی حفظ آرامش ذهن و بدن.
امکان دارد که روانپزشک برای شما به منظور مدیریت اضطراب، مشکلات خواب و افسردگیتان داروهایی را تجویز کند.
تلاش کنید تا روی زندگیتان کنترل داشته باشید. یک لیست از کارهای روزمره و اموراتتان را تهیه کرده و به آنها اولویت دهید. حتما به خودتان به خوبی استراحت دهید؛ به این معنا که به ازای هر یک ساعت، حداقل پنج دقیقه به خودتان استراحت دهید. در پایان هر روز، دستاوردهایتان را مرور کنید. اگر نتوانستید تمامی کارهای موجود در لیست یک روز را انجام دهید، خودتان را به شدت تنبیه نکنید. لیست انجام فعالیتهایتان را به صورت مرتب بهروزرسانی کنید. این نکته را به خوبی بدانید که هر روز، یک موقعیت برای شروع جدید و یک فرصت جدید است.
به نظر میرسد که پاسخ بدنتان به استرس و فروپاشی عصبی یک اختلال محدود به زمان است که توسط عوامل خارجی ایجاد میگردد. ویژگیهای واکنش شما به حادثه احتمال میرود که ترکیبی از استرس، افسردگی و عدم توانایی سازگاری و مقابله باشد.
هیچ فرد نمیتواند با قاطعیت بیان کند که یک فروپاشی عصبی تا چه اندازه طول میکشد. هر فردی متفاوت است و به همین دلیل، محرکههای استرسی منحصر به فردی در زندگی هر انسان وجود داشته و به تبع هر انسان تواناییهای خاص خود را برای چگونگی مقابله با محرکهها در اختیار دارد. البته، اگر بیماری فشار عصبیِ شما به صورت دقیق شناسایی شده باشد، محرکههای استرسزا هم به خوبی شناسایی شده و درمان مطلوبی را دریافت خواهید کرد. در این حالت، نشانههای بیماریتان احتمال میرود که در یک بازهی شش ماهه از بین برود. با این حال، از دست دادن معشوق یا افرادی که به آنها عشق میورزیم از این قاعده مستثنی بوده و مدت زمان بیشتری طول میکشد تا وضعیت روحی و روانی فرد مجدد احیا گردد.
- گوش دادن به کسانی که عاشقشان هستیم: یکی از کارهای آسان اما به شدت پر اهمیت است.
- با احساساتی که دارند احساس همدرد کنیم: برای مثال میتوان با انجام کارهای روزمرهی بسیار زیادی که فرد دارد ابراز همدردی کرد.
- پیشنهادهای خودتان را ارائه ندهید: به جای پند و نصیحت کردن به فردی که از لحاظ عصبی و روحی وضعیت پایداری ندارد، بهتر است از او بپرسید که چه کمکی از دستتان برای او برمیآید.
- فرد را برای کمک گرفتن از روانشناسان تشویق کنید: بهتر است فرد را برای کمک گرفتن از افراد متخصص تشویق کنید. البته این رویه باید به گونهای آرام و متین مطرح گردد که فرد احساس نکند که شما با او برای رفتن پیش روانشناس سر جنگ دارید.
- ارتباط برقرار کردن با روانشناسان در صورت بهوجود آمدن موقعیت بحرانی: اگر حس خود آزاری یا حس خودکشی در فرد به وجود آمده، بهتر است تماس با روانشناس یا گروه امداد در اولویتتان باشد. در این وضعیت، فرد قادر نیست به درستی فکر کند و به همین دلیل بهتر است دیگران برای نجات بیمار تلاش کنند.
اغلب مقولهی روانشناختیِ «فروپاشی روانی» با «فروپاشی عصبی» توسط عامه به اشتباه بیان میگردد و در بسیاری از متون دیده شده که نویسندگان از این دو عبارت به جای یکدیگر استفاده میکنند. در حالی که یک فروپاشی روانی اغلب به موقعیتی اطلاق میشود که فرد، ارتباطش را با واقعیت از دست میدهد و توهمها، هذیان و همچنین بدبینی را به وضوح تجربه میکند. در این وضعیت، بیمار میبایست هر چه سریعتر تحت مداوا توسط داروها و استراتژیهای روانپزشکی قرار گیرد تا به خودش و همچنین دیگران آسیبی نزند. این مسئله در حالی است که در فروپاشی عصبی، فرد رابطهاش را با واقعیت از دست نداده است. در این سناریو، انسان تنها تواناییاش را برای مقابله و سازگاری با استرسهای زندگیاش از دست میدهد و به تبع، انجام فعالیتهای روزمره مثل خوابیدن، غذا خوردن و حتی معاشرت با دیگران برایاش به امری سخت و طاقتفرسا تبدیل میگردد. بنابراین، بهتر است قبل از استفادهی دو ترکیب «فروپاشی روانی» و «فروپاشی عصبی» با دقت پیرامون علل و مکانیسمهایشان فکر کرده و سپس از این دو ترکیب برای شرح حال یک بیمار استفاده شود.