الهه حسیننژاد و بازتعریف عدالت در نظام حقوقی
الهه حسیننژاد، نماد زخم اجتماعی ناشی از خشونت، قربانی قتلی دلخراش شد؛ جنایتی که بار دیگر ضرورت بازنگری در سیاست کیفری برای پیشگیری از وقوع چنین فجایعی در ایران را برجسته میکند.

آیا نظام کیفری ایران نیازمند بازنگری است؟
پروندههای قضایی مرتبط با جنایات اخیر آغاز شدهاند و دستگاه قضایی مشغول پیگیری برای شناسایی و مجازات عوامل این جنایات است. اما باید پرسید: آیا اهداف قانونی و طراحی نظام کیفری کشور به گونهای است که توان پیشگیری از چنین جنایاتی را داشته باشد؟ آیا ابزارهای حقوقی موجود به اندازه کافی متنوع و دقیق هستند؟ پاسخ به این پرسشها نشاندهنده نیاز به بازنگری در فلسفه مجازات در ایران است.
قصاص؛ پاسخ سنتی به قتل عمد
در نظام حقوقی سنتی ایران، همه قتلهای عمد تقریباً به یک پاسخ ختم میشوند: قصاص. گرچه قانونگذار تفاوتهایی میان قتل عمد، شبهعمد و خطای محض قائل شده، اما آیا این تفاوتها برای دستهبندی همه انواع قتل کافی است؟ آیا قتلهایی که انگیزههای آنها متفاوت است باید همگی با یک نوع مجازات مواجه شوند؟ یا اینکه بهتر است سیاست کیفری ما مجهز به ابزارهای بیشتری باشد؟
بازدارندگی حاشیهای؛ مفهوم کلیدی
یکی از مفاهیم مهم در اقتصاد و حقوق کیفری، بازدارندگی حاشیهای است. این مفهوم یادآوری میکند که اگر میان مجازاتهای دو جرم تفاوت محسوس وجود نداشته باشد، ممکن است مجرم به ارتکاب جرم سنگینتر نیز وسوسه شود. برای مثال، اگر مجازات سرقت مسلحانه و قتل تفاوت چندانی نداشته باشد، برای مجرمی که قربانی مقاومت میکند، انگیزه ارتکاب قتل افزایش مییابد.
در نظام فعلی ایران، مجازات قتل عمد غالباً اعدام است. اما این تفاوت میان سرقت همراه با تهدید چاقو و قتل، از منظر ذهنی مجرم ممکن است چندان بازدارنده نباشد. مجرمان در محیطهای اجتماعی خود این موارد را تحلیل میکنند و تصمیمهای خطرناک اما محاسبهشدهای میگیرند.
کمبود تنوع در ابزارهای کیفری
یکی از نقصهای نظام قضایی ایران، کمبود تنوع در ابزارهای مجازاتی است. ساختار فعلی امکان تفکیک میان انواع قتل را به اندازه کافی فراهم نمیکند. در حالی که در کشورهای دیگر، انگیزه، شرایط اجتماعی و پیشینه روانی بهطور مستقیم بر میزان و نوع مجازات اثرگذار هستند، در ایران چنین تنوعی معمولاً وجود ندارد.
فاصله میان سرقت و قتل
یکی از مشکلات اصلی، فاصله اندک میان مجازات سرقت خشونتآمیز و مجازات قتل است. برای مثال، فردی که مرتکب سرقت مسلحانه میشود ممکن است با حبس طولانی مواجه شود. اما اگر همان فرد برای پنهان کردن جرم یا فرار از دستگیری مرتکب قتل شود، مجازات به اعدام تغییر میکند. این تفاوت از نظر قانونی قابل توجه است، اما در ذهن مجرم این فاصله ممکن است کمرنگ باشد.
راهحل: کاهش محاسبهشده مجازاتهای میانی
یکی از پیشنهادات جالب توجه، کاهش حسابشده برخی مجازاتهای میانی است. این گونه تغییرات میتوانند انگیزه ارتکاب جرم سنگینتر را کاهش دهند. وقتی مجازات سرقت مسلحانه بیشازحد شدید باشد و به مجازات قتل نزدیک شود، احتمال تصمیم مجرم برای ارتکاب قتل افزایش مییابد.
چالشهای سیاست کیفری در ایران
هدف سیاست کیفری نباید فقط نمایش قاطعیت باشد، بلکه باید به هدایت رفتار توجه بیشتری شود. کاهش سنجیده مجازاتهای میانی میتواند نقش مهمی در پیشگیری از جنایات شدیدتر ایفا کند و فضای بازدارندگی واقعی ایجاد کند.
الهه حسیننژاد؛ تصویری از مشکل نظام کیفری
پروندههایی مانند الهه حسیننژاد تصویری واقعی از چالشهای نظام کیفری ما ارائه میدهند. جلوگیری از جنایات مشابه در آینده نه از طریق شدت مجازات، بلکه با طراحی دقیقتر قواعد امکانپذیر است. تا زمانی که قانون نتواند محاسبات مجرمان را تغییر دهد، جامعه همچنان آسیب خواهد دید.
کاش حقوقدانان از اقتصاددانان یاد بگیرند.