خرمشهر؛ داستان شهری که همیشه سربلند از خاکستر برمیخیزد
اقتصاد100- خرمشهر، شهر تاریخی و راهبردی در کنار اروندرود، با پیشینهای چند هزارساله، نماد مقاومت، تجارت و زندگی است؛ شهری که بارها در دل خاکستر فرورفته و هر بار پرتوانتر از پیش برخاسته است.

از «بارما» تا «محمره»
پیشینه خرمشهر به دوران هخامنشیان بازمیگردد. در آن زمان با نام «بارما» شناخته میشد و به عنوان یکی از بنادر مهم تجاری، محل تلاقی کاروانها و کشتیهایی از سراسر جهان بود. آوازهاش چنان بود که در روزگار اسکندر مقدونی، سپاهیان مهاجم آن را به آتش کشیدند. اما مردم این سرزمین از نو شهر را ساختند و این بار، نام «بیان» بر آن نهادند.
در دورهی سلطهی عثمانی، علیرضا پاشا، حاکم بغداد، دو بار به این شهر تاخت و خرابی فراوان به بار آورد. اما باز هم مردم ایستادند و خرمشهر را زنده نگاه داشتند. در عصر قاجار، بهواسطهی بازتاب سرخی غروب در آبهای کارون، این شهر «محمره» نام گرفت؛ واژهای که ریشه در خون و مقاومت داشت و سالها بعد، معنای عینیتری یافت.
اما خرمشهر، بزرگترین زخم خود را در روزگار معاصر دریافت کرد؛ آنگاه که صدام حسین، دیکتاتوری جاهطلب، به گمان ضعف پس از انقلاب، حملهای سهمگین به ایران و بهویژه خرمشهر آغاز کرد. وی که وعده داده بود سهروزه خوزستان را فتح کرده و یکهفتهای به تهران برسد، مردمی غیور و وطن پرست در برابر خود دید. او غافل بود که در دل این خاک، ریشهی غیرت و مقاومت دیرپاتر از آن بود که با توپ و تانک خشکانده شود.
در حالی که ارتش عراق با تمام قوا به خرمشهر یورش آورد، مردمانش – زن و مرد، پیر و جوان – اسلحه بهدست یا بیسلاح، در کنار نیروهای ارتشی و دانشجویان افسری و تکاوران دریایی، حماسهای را رقم زدند که تاریخ معاصر ایران آن را فراموش نخواهد کرد.
۳۵ روز مقاومت در کوچهپسکوچههای خونین خرمشهر، در نهایت با عملیات بیتالمقدس به اوج رسید؛ عملیاتی که در سوم خرداد ۱۳۶۱، این شهر را دوباره به آغوش میهن بازگرداند. با بیش از ۱۹ هزار اسیر بعثی و هزاران کشته متجاوز ،خرمشهر بار دیگر برخاست، و ایران سراسر در شادی و غرور غوطهور شد. از آن روز، خرمشهر را «پایتخت مقاومت» نامیدند.
اما اکنون…
خرمشهر امروز، با زخمی عمیقتر از خمپاره و آتش روبهروست؛ زخمی بهنام فراموشی و بیتدبیری. این شهر که فلسفه وجودیاش تجارت بود، حالا بدون تجارت نفس میکشد. بندری که باید قلب بازرگانی جنوب باشد، در سکوت و رکود غوطهور شده است.
اروندرود، شریان حیاتی خرمشهر، سالهاست که لایروبی نشده و عملاً قابلیت تردد کشتیهای بازرگانی را از دست داده است. در حالیکه عراق با توسعه اسکلههای خود و بیمیلی به لایروبی و برداشت مغروقهها، عملاً این رگ حیاتی را از کار انداخته، ایران نیز تاکنون نتوانسته اقدام مؤثری در این زمینه انجام دهد.
در چنین شرایطی، خرمشهر در معرض متروکهشدن قرار گرفته است. فقر، بیکاری، مهاجرت، خالیشدن ظرفیتهای انسانی و اقتصادی، آیندهای نگرانکننده را ترسیم میکنند؛ مگر آنکه امروز، برای نجات آن تصمیم گرفته شود.
راه نجات چیست؟
خرمشهر را میتوان با برنامهای هوشمندانه و ملی نجات داد:
۱. ایجاد بازار چه مرزی وتهلنجیها: تجارتی سنتی اما مؤثر که میتواند اشتغال و پویایی را به شهر بازگرداند.
۲. فعالسازی گردشگری رودخانهای کارون: استفاده از طبیعت بینظیر و رودخانهی همیشهجاری برای جذب توریست داخلی و خارجی.
۳. تبدیل دژهای نظامی به مراکز گردشگری: نوار مرزی و استحکامات جنگی که زمانی برای دفاع ساخته شد، امروز میتواند به سواحل آرامش و اشتغال تبدیل شود.
۴. توریسم درمانی خرمشهر با موقعیت ممتاز مرزی، میتواند به قطب درمانی منطقه و محل دادوستد با کشورهای همسایه تبدیل شود.
و اما هشدار…
اگر امروز برای خرمشهر چارهای اندیشیده نشود، فردا این فرصت از دست خواهد رفت. شهری که روزی قلب تپنده مقاومت و تجارت ایران بود، ممکن است تنها به خاطرهای تاریخی بدل شود. و آیندگان با اندوه بگویند:
در اینجا شهری بود… به نام خرمشهر.
⸻
☆ محمدعلی نورانی، از رزمندگان دوران مقامت خرمشهر در برابر دشمن بعثی و از فرماندهان دفاعمقدس و از جانبازان جنگ تحمیلی