شاهی که از ترس تاریخساز شد
اقتصاد100- ترس و تردید از ابتدای حکومت محمدرضا پهلوی تا روزهای پایانی، تصمیمات و رفتارهای او را تحتتأثیر قرار داده بود؛ شاهی که همواره در سایه مقایسه با روحیه سرسخت رضاشاه، از ناامنیها و توطئهها هراس داشت.

داستانی که به اوج ترس و تردید شاه اشاره دارد، از لحظات پرتنش تاریخ ایران پردهبرداری میکند. گویا وسواس ذهنی او نسبت به افراد اطرافش و نگرانی از توطئههایی که ممکن است علیه او شکل بگیرند، او را از تصمیمگیریهای قاطع بازداشته بود. به همین دلیل، زمانی که حکم عزل مصدق در سال ۳۲ صادر شد، شخصا آن را به اجرا نگذاشت و وظیفه را به نصیری واگذار کرد. در این زمان، شاه به همراه همسرش به شمال و سپس به عراق و ایتالیا سفر کرد. سفیر انگلیس، سم فال، او را با واژهای تحقیرآمیز خطاب کرده بود، چرا که از نگاه او شاه "خیلی میترسید."
وسواس شاه نسبت به رجال قجری تبار
نگرانی دائمی او از افراد مؤثر سیاسی، به ویژه رجال قاجاریتبار مثل مصدق، قوام و امینی، در تصمیمات او سایه انداخته بود. این ترسها در اواخر دوران حکومتش، خود را بیشتر نمایان کردند. علاوه بر ترس، بیماری شاه و تأثیرات آن بر روان و تصمیمگیریهای او نیز نباید نادیده گرفته شود.
یکی از روایتهای جالب در مورد بیماری شاه، از خاطرات فریدون هویدا نقل شده است. او در مراسم ناهاری در دربار، زمانی که بحث درباره مصرف دیازپام مطرح شد، به شوخی موضوع را باز کرد و شاه در پاسخ گفت که او "والیوم ۱۲" مصرف میکند! این اعتراف هویدا را به فکر فرو برد که مصرف زیاد دارو، شخصیت افراد را میتواند تغییر دهد.
تصمیمگیری درباره دستگیری امیرعباس هویدا
شاه حتی هنگام تصمیمگیری برای دستگیری نخستوزیر سابق، امیرعباس هویدا، دچار آشفتگی و تردید بود. زمانی که تلفن را برداشت تا خبر دستگیری را شخصا به هویدا اطلاع دهد، در حضور فرح و چند مقام دیگر گفت "نمیتوانم تلفن کنم" و از ملکه خواست این کار را انجام دهد. اما فرح پاسخ تندی داد و گفت: "سیزده سال نخستوزیر من بوده یا نخستوزیر شما؟"
نگاه منفی شاه به آمریکا و انگلیس
استیصال او زمانی که صحبت از ترک کشور بود نیز مشهود است. گزینههای ماندن در ایران، رفتن از ایران یا رفتن به کیش به چالش بزرگی تبدیل شده بودند. کیش شرط صدیقی برای پذیرش نخستوزیری بود، اما سفرای آمریکا و انگلیس پیشنهاد ترک ایران را مطرح کردند. دیدار هوشنگ نهاوندی با شاه برای متقاعد کردن او به ماندن نیز در نهایت با توجه به نظر سفرای آمریکا و انگلیس ناکام ماند. شاه حتی نسبت به حضور سفرای خارجی در کاخ واکنش تندی داشت و گفت: "خجالت نمیکشند؟"
انتخاب نخستوزیر و خروج شاه از کشور
تصمیمگیری درباره نخستوزیر نیز با استیصال همراه بود. شاه مجبور شد به افراد مختلفی مانند علی امینی، کریم سنجابی و دکتر صدیقی روی بیاورد. اما پیشنهادشان یکی پس از دیگری از بین رفت. در نهایت، او به گزینهای از دفتر ملکه یعنی شاپور بختیار رضایت داد. هم فرح و هم بختیار از خروج شاه حمایت کردند و در نهایت، خروج شاه آغازگر فروپاشی ارتش و نظام حکومتی شد.
پیامی به تاریخ
در پیام معروف به صدای انقلاب، محمدرضا شاه چندبار به صراحت از واژه انقلاب برای توصیف رخدادهای بهمن ۵۷ استفاده کرد؛ رویدادی که برخی آن را شورش مینامند!
منابع:
* روزنامهنگار