ماجرای تور جدید ترامپ در خلیج فارس: تصویر بزرگ از پشت پرده
اقتصاد100- سفر تاریخی ترامپ به عربستان با محوریت تقویت روابط استراتژیک و اقتصادی، تلاش برای موازنه قدرت چین و تثبیت نقش آمریکا در خاورمیانه، اهمیت استراتژیک خلیج فارس و دریای سرخ را بهعنوان کانون ترانزیت و فناوری در عرصه اقتصاد سیاسی جهانی برجسته کرد.

روز سهشنبه ۱۳ مه، کاخ الیمامه ریاض شاهد آغاز اولین سفر خارجی رسمی ترامپ به منطقه خلیج فارس بود. این تور سیاسی و اقتصادی که با حضور هیاتهای بزرگ دو کشور همراه بود، حول محور تجارت و سرمایهگذاری شکل گرفت. در این نشست، همانند سفر پیشین رئیسجمهور چین به عربستان در سال ۲۰۲۲، توجه عمده به تقویت روابط استراتژیک میان طرفین معطوف شد. ترامپ نیز بر اهمیت شراکت دیرینه آمریکا با متحد عرب خود تأکید کرد. این سفر از منظر رقابت اقتصادی میان واشنگتن و پکن، تحولات منطقهای و نقش راهبردی شورای همکاری خلیج فارس باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
رقابت اقتصادی با چین
یکی از نکات برجسته این سفر، تلاش آمریکا برای تقویت جایگاه خود در منطقه خاورمیانه در برابر نفوذ روزافزون چین بود. نقش چین به عنوان بازیگری قدرتمند در شبکههای زیرساختی و هوش مصنوعی به طور خاص جلب توجه کرده است. نزدیکی عربستان و امارات به فناوریهای پیشرفته و تلاش آنها برای تبدیل شدن به قطب هوش مصنوعی، ضرورت بازنگری آمریکا در قوانین صادرات تراشههای پیشرفته مرتبط با این فناوری را برجسته کرده است. این تنشها باعث افزایش حساسیت واشنگتن نسبت به گسترش همکاری میان چین و کشورهای خلیج فارس شده است و نیاز به اقدام جدی برای حفظ موقعیت استراتژیک آمریکا در این منطقه احساس میشود.
اولویتهای نوظهور شورای همکاری خلیج فارس
از دیگر محورهای قابل توجه این سفر، تحولات اقتصادی است که در سطح شورای همکاری خلیج فارس شکل گرفته است. کشورهای این بلوک با تعریف و اجرای چشماندازهای اقتصادی بلندمدت، به دنبال کاهش وابستگی به نفت و تقویت جایگاه خود در اقتصاد جهانی هستند. عربستان سعودی با وعده سرمایهگذاری ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا و امارات متحده عربی با اعلام طرحهایی به ارزش ۱.۴ تریلیون دلار در این روند ایفاگر نقش کلیدی هستند. این تغییرات نشاندهنده همسویی اولویتهای اقتصادی منطقهای با دیدگاه معاملهگرایانه ترامپ در تعاملات بینالمللی است.
مقابله با ایران
تغییرات چشمگیر در سیاستگذاری آمریکا نسبت به ایران نیز یکی از دلایل کلیدی این سفر است. برخلاف راهبرد فشار حداکثری در سال ۲۰۱۷، این بار واشنگتن بر کاهش تنش با ایران و مذاکره دوجانبه تمرکز کرده است. کژکارکردی پروژه فشار حداکثری و تحولات اخیر در منطقه، از جمله خروج ایران و اسرائیل از جنگ سایهها، موجب ترجیح دیپلماسی بر روشهای ماجراجویانه پیشین شده است.
چالش عادیسازی روابط
در حوزه عادیسازی روابط، تلاشهای ترامپ برای گسترش توافقات ابراهیم با چالشهایی مواجه است. عربستان سعودی به جای ادامه عادیسازی روابط با اسرائیل، تمرکز خود را بر احیای روابط با ایران و توافقات هستهای و تسلیحاتی با آمریکا معطوف کرده است. این تغییر رویکرد نشان میدهد که ریاض اکنون به دنبال کسب امتیازاتی برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی بوده و از عجله برای عادیسازی خارج شده است. این سیاست جدید با اهداف کلان رقابت جهانی میان چین و آمریکا همراستا شده است که میتواند پیامدهای مهمی برای آینده منطقه داشته باشد.
* پژوهشگر مسائل خلیج فارس