مقایسه‌ای میان وضعیت امروز سینما با سینمایی که می‌شود ساخت

حیات سینما به تغییرات کلان در ساختار نظام وابسته است

تناقض‌ها در عمل و گفتار مدیران سینمایی به خصوص طی یکسال گذشته موجب شده تا سینما به بن‌بستی برسد که رهایی از آن به تغییر اساسی در ساختار کلی نظام و مدیریت فرهنگی آن وابسته است. سینما بدون این تغییر کلان، نه تنها میل که امکانی هم برای زنده‌ماندن ندارد.

حیات سینما به تغییرات کلان در ساختار  نظام وابسته است

خیال کنید مثل سالهای قبل از این، مردم برای رفتن به سینما صف بسته‌اند. نه تنها دایره فیلم‌های روی پرده متنوع است که بازیگران و کارگردان‌هایی با سایر سلایق و جهان‌بینی شخصی خود، بدون هیچ دستی که بخواهد فیلم‌ها را با قیچی سانسور ناقص کند روی پرده رفته‌اند. هر کسی بنا به سلیقه‌ای که دارد برای تماشای فیلم مورد علاقه‌اش به سینمای مورد علاقه خود قدم می‌گذارد. حتی سینماهایی هستند که به روزترین فیلم‌های جهان را با بهترین زیرنویس‌ها برای علاقمندان اکران می‌کنند.

دوباره این پاتوق‌ها و محفل‌هایی سینمایی هستند که جان می‌گیرند و هر کسی با دیدگاه و سلیقه خود درباره این ثار در صفحات کاغذی و در وب نقطه‌نظرات خودش را می‌دهد. کمپانی‌ها برای فروش بیشتر سعی می‌کنند بهترین قصه‌ها را انتخاب کنند و از بهترین کَست برای ساخت فیلمشان بهره ببرند. حتی بین فیلم‌های اصطلاحاً B Movies  و سازندگانش نیز رقابتی در جریان است. سینماداران مجبور به استخدام افراد بیشتری برای ارائه خدمات به دوستداران سینما هستند. چرخه سینما زنده است.

حالا چشم باز کنید. سینماها خالی است. اگر در این وضعیت کسی تمایل به تماشای فیلم داشته باشد(که معمولاً نیست) تعداد حاضرین در یک سالن سینما به بیشتر از 5 نفر نمی‌رسد. گاهی هم یک سانس برای دو یا سه نفر فیلم اکران می‌کند. چراغ‌هایی که در راهروهای سینما است خاموش‌اند. یکی و دو نفر در این میان حضور دارند که به یکی دو نفر حاضر خدمات ارائه کنند.

فیلم‌ها و موضوعاتشان چنگی به دل نمی‌زنند. مجبوریم که از میان گزینه‌های محدود و اندک یکی از آنها را انتخاب کنیم و گاهی اگر از فرط ناراحتی نخواهیم سالن را ترک کنیم با خوابیدن در سالن سینما اندکی وقت می‌خریم برای خوابیدن، میانه مشغله‌های بسیار زندگی روزمره.

این روزها بسیاری از فیلمسازان که پروانه نمایش آثارشان صادر شده است از حضور فیلمشان بر پرده اکران امتناع کرده‌اند. درست به همین دلایل روشن که کسی در این روزهای پر التهاب و سرنوشت‌ساز با مطالبات گسترده اجتماعی، قصد و میلی برای تماشای فیلم ندارد. همانطور که قصد و میلی برای تماشای تئاتر و یا رفتن به کنسرت موسیقی.

مدیران سینمای ایران در تلاش‌اند تا با راهکارهای متنوعی مردم را دوباره به سینماها بکشانند. آنها دو هفته تمام قیمت بلیت سینماها را نیم‌بها می‌کنند. دوباره به فکر کمک‌هزینه دادن به سینماها افتاده‌اند. تجهیزات زیرساختی سینما را به روز کرده‌اند اما همچنان برای تولید یک فیلم چنبره همه‌جوره دولت در کار است. از چنبره تایید و نظارت و سانسور تا مجراهای پخش و اکران و ...

حتی اگر گمان کنیم که این سبک از مدیریت دستوری هنوز امکان‌پذیر است که نیست، ذهن مردم و آگاهی آنها به نسبت زمانه و خواسته‌هایشان به گونه‌ای پیش‌رفته که موضوعات مورد تایید این سیستم دیگر جایی در افق‌های آنها ندارد و میلی برای مواجه با این آثار نیست.

مدیران دولتی سینمای ایران به خصوص با برآمدن دولت رئیسی تلاش دوگانه‌ای را صورت دادند تا ضمن مدیریت فکری سینماگران، آنها را به سوی تامین هزینه‌های ساخت به صورت شخصی سوق دهند.

یعنی سینماگران برای ساخت فیلم‌هایی موردپسند حاکمیت که بتوانند برای آن مجوز بگیرند باید به صورت شخصی هزینه‌های ساخت را تامین می‌کردند. دولت قصد داشت با حفظ اقتدار و سلطه خود بر سینما و سینماگران، آنها را به سوی استقلالی هدایت کند که ممکن نیست و همین دوگانه‌ها و تناقض‌ها در عمل و گفتار مدیران سینمایی به خصوص طی یکسال گذشته موجب شده تا سینما به بن‌بستی برسد که رهایی از آن به تغییر اساسی در ساختار کلی نظام و مدیریت فرهنگی آن وابسته است. سینما بدون این تغییر کلان، نه تنها میل که امکانی هم برای زنده‌ماندن ندارد.

 

وبگردی

ارسال نظر

 

نظرسنجی

به نظر شما تغییر تیم اقتصادی دولت، چه اندازه به بهبود معیشت مردم کمک می کند؟

.

اخبار سلامت

سینما در سینما