خیانت تکاندهنده افغانها به مردم ایران!
اقتصاد100- تنشهای آبی میان ایران و افغانستان بر سر رود هیرمند با بدعهدیهای اخیر طالبان تشدید شده است؛ این رودخانه حیاتی برای مردم سیستان و بلوچستان، در معاهده ۱۳۵۱ دارای سهمیه مشخصی برای ایران بود که اکنون با ادعاهای خلاف واقع در خطر قرار گرفته است.

در سالهای اخیر، اختلافات پیرامون اجرای مواد معاهده آبی ایران و افغانستان بارها به بحران تبدیل شدهاند. افغانستان، بهویژه پس از روی کار آمدن طالبان، در اجرای تعهدات خود با بیتوجهی و گاهی خرابکاری همراه بوده است. نشست اخیر کمیته مشترک آب در کابل، مثال دیگری از این رفتارها بود. طالبان با استناد به "سال غیرنرمال آبی"، از پرداخت کامل سهم ایران خودداری کرد؛ در حالیکه شواهد علمی و تصاویر ماهوارهای ناقض این ادعا هستند.
کارشناسان ایرانی تأکید دارند که ادعای افغانستان درباره کاهش بارندگیها، تنها بر دادههای ایستگاه محلی "دهراود" استوار است. این در حالیست که تحلیلهای جهانی و تصاویر ماهوارهای وضعیت سال آبی را نرمال اعلام کردهاند. ایران تصریح میکند که افغانستان نباید با استفاده از دادههای محدود، اصل معاهدههای بینالمللی را نقض کند.
در نشست اخیر، طالبان همچنان با رد اعتبار دادههای ماهوارهای، مواضع خود را تغییر نداد و همچنین پیشنهاد نصب سامانههای سنجش آنلاین در ایستگاه دهراود را نپذیرفت. این سامانهها میتوانستند ارزیابی شرایط آبی را با شفافیت بیشتر ممکن سازند؛ اما طرف افغان با دلایل مبهم از چنین اقدامی سرباز زد.
کارشناسان ایرانی معتقدند که تکیه بر دادههای ایستگاهی محلی بدون توجه به تحلیلهای جهانی، نشانگر سیاستی متعصبانه و مغرضانه است که هدف آن کاهش جریان آب ورودی به ایران است. ارائه تصاویر مستند از گسترش فعالیتهای کشاورزی در بالادست سد کجکی توسط افغانستان، نقض تعهدات این کشور را آشکارتر ساخته است. این رفتار، خسارتهای جدی به جریان آب ورودی هیرمند در خاک ایران وارد کرده است.
با توجه به وقوع خشکسالیهای مکرر و فشار بر سفرههای زیرزمینی در ایران، عدم پایبندی افغانستان در اجرای تعهدات، شرایط را وخیمتر کرده است. ایران تأکید دارد که پرداخت حقآبه مشروط به شرایط نرمال آبی نمیتواند کاهش یابد، مگر آنکه مستندات مشترک و توافقنامهای بین طرفین صورت گیرد. اما سیاستهای تفسیرغرض طالبان، معاهده را کاملاً به سود خود دستکاری میکند.
<
چالش مرزبندی و نقص اجرایی معاهده
یکی از مشکلات کلیدی که از گذشته باقی مانده است، تعیین دقیق مرزهای آبی در نقاط مرزی مانند منطقه میل ۵۱ و ۵۲ است. این مناطق محل ورود آب به خاک ایران هستند و تعیین دقیق آنها میتواند اساس محاسبه قانونی میزان آب تحویلی باشد. متأسفانه طی سالیان گذشته، ارادهای برای تعیین این مرزها وجود نداشته و این ضعف باعث ایجاد تفسیرهای متعدد و گاهی متناقض شده است.
در جریان نشست اخیر، توافق شد که کمیتهای مشترک توسط وزارت خارجه دو کشور تشکیل شود تا مرزهای آبی بهصورت دقیق مشخص شوند. اگر این اقدام به نتیجه برسد، یک مانع بزرگ اجرایی برطرف خواهد شد. این اقدام میتواند علاوه بر ایجاد شفافیت، از بسیاری اختلافات آتی جلوگیری کند.
با اینحال، پیشینه رفتار طالبان باعث شده تحلیلگران نسبت به اجرای واقعی این توافقات خوشبین نباشند. سیاست تعویق و کندسازی روندهای حقوقی توسط طالبان، امید به تحقق این توافق را کاهش داده است. ایران در چنین شرایطی باید با استفاده از سازوکارهای بینالمللی، ابزارهای فشار خود را فعالتر کند.
<
نادیده گرفتن تعهدات توسط افغانستان
ایران در سالهای اخیر تلاش کرده با استفاده از منابع علمی معتبر، تصویری دقیق از وضعیت آبی منطقه ارائه دهد. بهرهگیری از تصاویر ماهوارهای، دادههای فائو و تحلیلهای مرتبط با تغییرات کشاورزی در بالادست سد کجکی، نشاندهنده نرمال بودن وضعیت آبی و نقض مکرر تعهدات توسط طالبان است. این مستندات توجه نهادهای بینالمللی را نیز به خود جلب کرده است.
در حالی که طالبان همچنان دادههای جهانی را نادیده میگیرد، ایران باید با استفاده از نهادهایی مانند سازمان ملل یا بانک جهانی، اسناد خود را در سطح بینالمللی ثبت کند. طرح این موارد در مجامع جهانی، میتواند افغانستان را تحت فشار قرار دهد تا از اقدامات خودسرانه دوری کند.
ایران همچنین باید تلاش خود را در دیپلماسی منطقهای افزایش دهد. افغانستان به دلیل شرایط شکننده منابع آبی، به حمایت کشورهای همسایه وابسته است. در صورت ایجاد یک اجماع فراگیر منطقهای، طالبان مجبور خواهد بود به مسیر توافق بازگردد.
فرهاد شهرکی، نماینده مجلس نیز در مورد معاهده آبی ایران و افغانستان نظر صریحی داشته و گفته: «افغانستان علیرغم اعتراض و تنشهای چند سال اخیر، همچنان از نادیده گرفتن مطالبات ایران و عدم اجرای تعهدات آبی خود دست برنمیدارد.»
<
جمعبندی و آیندهنگری
در نهایت، موضوع بررسی حقآبه هیرمند برای ایران یک چالش داخلی نیست، بلکه به موضوعی امنیتی، زیستمحیطی و حتی حیثیتی تبدیل شده است. کاهش آب ورودی به سیستان، اثرات شدیدی مانند خشکی دریاچه هامون، افزایش گردوغبار، مهاجرت گسترده و تخریب کشاورزی منطقه را در پی خواهد داشت. این وضعیت پیامدهای اجتماعی و امنیتی فراوانی را در جنوب شرق ایران به همراه خواهد داشت.
طالبان باید بداند که نادیده گرفتن حقآبه ایران، به بیثباتی منطقهای منجر خواهد شد. ایران تاکنون با ابزارهای دیپلماتیک موضوع را پیش برده است، اما اگر این مسیر به نتیجه نرسد، ممکن است به اقدامات جدیتر مثل تحرکات بینالمللی، دیپلماسی چندجانبه یا اقدامات متقابل فکر کند.
انسجام داخلی ایران، آگاهیبخشی عمومی و بسیج ظرفیتهای ملی میتوانند نقش پررنگی در دفاع از حقوق کشور داشته باشند. معاهده ۱۳۵۱ همچنان سندی معتبر است، اما تحقق کامل آن نیازمند فشار بینالمللی و پیگیری دائمی خواهد بود.
<